صحبت از انتقام سخت در بین مردم جدی‌ست و دارد به مطالبه‌ای عمومی بدل می‌شود. طبعا روشن‌فکرهای جامعه نیز به دنبال هدایت توده، از «میل به انتقام» می‌گویند و این که چقدر می‌تواند مخرب باشد! با دغدغه تلاش می‌کنند تا ایران‌دوستانه و ملی‌گرایانه‌ به عاقبت ایران در پس شروع تقابل جدی با جهان بی‌اندیشند و به ما بفهمانند که «از زنده باد مرده باد بیرون بیایید و دقیق‌تر نگاه کنید، آن پرچم در باد نباید از اهتزاز بیفتد.» فارغ از این که پرچمی تا فقط سه رنگ باشد، حتما از اهتزار خواهد افتاد و چون نام الله معنای‌ش بدهد هیچ وقت از اهتزار نمی‌آفتد و نیاز به تقلا و مویه ندارد.
آن‌ها ما را می‌ترسانند که «به قانون چشم در برابر چشم روی آورده و جواب ترور را با ترور دیگری» بدهیم. آن‌ها تصور می‌کنند که پیش‌بینی معقولی از آینده منطقه دارند: ما وارد یک نبرد متقابل می‌شویم و بعد هم در دعوا که حلوا پخش نمی‌کنند! می زنیم و می‌خوریم. و این میان هزینه زدن و خوردن‌ها برای ملت ما بیش‌تر خواهد بود. آن‌ها برای ملت‌شان خیرخواهی می‌کنند و راست‌ش را بخواهید من در معدودی نوشته‌ها صداقت هم دیدم و فکر می‌کنم در این برکت وحدت ملی به جای انگ و طعنه و دعوا بد نیست روی همین هم با هم حرف بزنیم.

وقتی من را از چشم در برابر چشم برحذر می‌داری، داری برای آرامش و ثبات خیرخواهی می‌کنی؛ یعنی این چیزی که در آن هستیم را آرامش می‌بینی یا لااقل آن‌چه در انتظار هست را چنان ناآرام می‌بینی که به همین بسنده می‌کنی! و اصلا مهم نیست که آرامش و ثبات واقعی جهان چگونه است و این سده‌ها که به هم خورده همه به نفع به هم‌زنندگان آن!
چرا؟ چون می‌ترسی کار بدتر بشود؟! یعنی اگر کسی دایره را به هم زد تا جایی که فریادش بلندست و جلوداری ندارد می‌گذاری تا زمین جدیدی تعریف کند و تو در این زمین جدید بازی می‌کنی؟ فکر نمی‌کنی خیلی خیلی داری «بشر» را ناامید می‌کنی و آینده را تاریک؟؟ فکر نمی‌کنی جهانی که تو دنبال آرامش آن هستی یک بیابان راکد و متعفن خواهد شد؟
اما ما در این منزل اخیر اصلا چشم در مقابل چشم را قبول نداریم. «العین به العین» مال قصاص است و ما داریم از «انتقام» حرف می‌زنیم! هرچند زیرساخت اخلاقی قصاص و انتقام دور از هم نیست و هر دو بر بازگرداندن چرخه بر ثبات اولیه‌اش تمرکز دارد.
ما امروز سینه‌های زخمی و قلب‌ها مالامال از خشم داریم. نه که این حجم از خشم و زخم تنها مربوط به حادثه شهادت حاج قاسم سلیمانی باشد! این خشم انباشت و زخم عمیق چند سده است که جمله‌ی آرامش‌ و ثبات را به هم زده و حالا با این راکت وحشی ناگهان سر بازکرده است.
ما حالا به جای «العین بالعین»(۱) بلند می خوانیم «قاتلوهم یعذبهم الله بایدیکم» تا خدا به دست ما کفر را خوار کند و ما را یاری کند و دل‌های زخمی‌مان را مرهم بگذارد و خشم دل‌مان را بنشاند و به ما و به جهان رو کند و دوباره به آرامش و ثبات برگردیم و همه از حکمت و علم‌ اوست(۲). همان‌هایی که چون پیمان -ولو پیمانی زمینی و مقدماتی- را نقض کردند این چنین قرآن بر ایشان شوریده است. ایالات متحده حالا پیمان‌های عدیده‌ای را نقض کرده است که طبل‌ش در رسانه‌های جهان هم دارد صدا می‌کند. این آخری تنها حجت تمام کرد.
برخی دیگر هم با وجود پذیرش اصل انتقام آن را به یک حرکت بلندمدت فرهنگی تبدیل کرده‌اند و اصلا ملاحظه «صدور قوم مومنین» و یا «غیظ قلوب» را ندارند. مثلا «انتقام سخت ما این خواهد بود که رشد فرهنگی یا اقتصادی می کنیم و شیطان بزرگ را در چند دهه بعد به زانو درمی‌آوریم!» مثل کاری که ژاپنی‌ها کردند! انگار نه انگار که جهان واقعیت دارد و حالا هندسه‌ی تعاملات جهانی -حداقل در منطقه ما- به کل تغییر کرده است! در خیالات فانتزی و در جهان دیزنی به سر می‌برند انگار.
ما داریم از انتقام سخت حرف می‌زنیم و این حتما هزینه دارد. هزینه‌ای که به مراتب از هزینه‌ای که طرفداران این نگرش‌ها روی دست ما می‌گذارند، کم‌تر است. این انتقام سخت در یک جمله خلاصه می‌شود: رویارویی بی‌پرواتر نظامی و ی ایران با ایالات متحده؛ که طبعا هم برون‌داد نظامی دارد، هر فرهنگی و هم اقتصادی و ی. حداقل این انتقام در گام اول خروج کامل امریکا از عراق و تجربه ناامنی در جای‌جای جهان برای نظامیان امریکا است. در گام بعد حتما تغییر نظامات حاکمه ایالات متحده و ضربات اقتصادی مهلک به آن را نیز متصوریم. راست ش را بخواهید جمله این‌ها با توجه به وضعیت واقعی منطقه و شرکای راه‌بردی انقلاب اسلامی در جای‌جای جهان، خیلی دردست‌رس و عملی‌ست و به زودی رخ خواهد داد ان‌شاالله.
با خودمان تعارف هم نداشته باشیم. این انتقام سخت، برای رسیدن به آن ثبات مورد نظر، قطعا هزینه‌هایی هم خواهد داشت که این بار حتما و یقینا بیش‌تر از ناحیه دشمن ما خواهد بود، و صدالبته ما فرزندان بدریم؛ ما را از زخم نترسانید.
در انتهای این پرسپکتیو، در بین خرابه‌ها و دودها و آتش‌ها، در میانها و آتش‌ها، در میان پشته‌های از کشته‌ها و انبوه صلیب‌ها -که مسیح هم راضی نیست روی قبر مطهرش بگذارند- افقی آرام و جهانی روشن است.

پ.ن۱: راه‌بر اصلا در همین مواقع گوهرش به چشم می‌آید. بگذارید راه‌بر(ان) انقلاب این مسیر جدید را بگشایند. عجله‌های رسانه‌ای و احساسی جز حسرت نمی‌آورند.
پ.ن۲: ما تا به حال وعده‌ای از راه‌بر ندیده‌ایم جز آن که محقق شده است. پس بگذارید دل‌های‌تان آرام و مطمئن بماند.

(۱) مائده؛ ۴۵
(۲) توبه؛ ۱۳ و ۱۴


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اینترنت ارزان همراه اول و ایرانسل آموزشگاه کنکور راه اندیشه Debbie روانشناسي به زبان ساده Alicia دوربین های دیجیتال استخر مدرن Debra نکات نگهداری فرش علوم عمومی وآزاد